سلام همراهان گل مبل شویی پیمان ، روز جمعه تاریخ 1404/01/29 تماس داشتیم از شادآباد مشایخ که پسرشون تماس گرفته بودن و ازمون قیمت پرسیدن و وقت گرفتند ما هم حاضر شدیم و راهی شدیم به جایی که گفته بودن رسیدم و تماس گرفتم اومدن دنبالمون.
یه پسر بود دنبالش رفتیم و تو پارکینگ به ما جا داد ماشین رو گذاشتیم پارکینگ و رفتیم خونشون واقعا وقتی مبلاشونو دیدیم خیلی کثیف بود همو نگاه کردم و پیمان گفت میشوریم مثل روز اول میشه.
مامانش با اون دوتا پسراش از اتاق در اومد گفت والا مبلامون قدری کثیف شدن که مهمون اومده بود ، نتونستن بشینن روشون ماهم گفتیم نگران نباشید تمیز میشه ، پیمان شستشو رو یکی یکی انجام داد من هم بهش کمک میکردم در حین کار اون دوتا پسر کوچولوشون خیلی بانمک بود اسمشون علیسان و آرسام بود پسر بزرگشون هم امیر حسن من با علیسان که خیلی تپلی و خوش صحبت بود ، صحبت میکردم و باهاشون توپ بازی کردم اینا دیگه منو ول نمیکردن از دستم گرفتن رفتیم حیاطشون توپ بازی کردیم و دوچرخه سواری واقعا حیاطشون خیلی زیبا بود درخت ها پر از شکوفه اینا منو ول نمیکردن بازی کردیم زیاد. بعدش اومدم دیدم پیمان کارشو داره تموم میکنه و من هم وسایلارو جمع کردم و رسیدیم به مرحله تخلیه که چرک های مبلاشون رو تخلیه کردیم خیلی ازمون بابت کارمون و اخلاق و تمیزی کارمون تشکر کردن و گفتن شما کارتون مبل شویی در تبریز خیلی عالی هستین ، بعدش خیلی اصرار کردن باهم ناهار خوردیم واقعا دستشون دردنکنه زحمت کشیده بودن در حین ناهار خوردن علیسان جان هم از خاطرات سفراشون که پارسال رفته بودن رامسر و کربلا… بهمون کلی تعریف کرد و خنداندمون بعدش خداحافطی کردیم و راهی خونمون شدیم.
بدون نظر